«ایگو» واژهای است که تعریف مشخصی نداره. درک شما متحول میشه بعد خوندن کتاب کتاب نفس دشمن شماست.
رایان هالیدی میگه: چیزی که به نظر من دربارۀ «ایگو» جالب است، آن است که ما تعریف واضحی از آن در روانشناسی داریم، ولی منظور من آن تعریف نیست. منظور من تعریف محاورهایِ ایگو است. ایگو در معنای ترامپیِ کلمه مدّ نظر من است، نه در معنای فرویدی آن. منظور من تکبّرِ بیشتر از صلاحیت، یقین کامل، غرق شدن در خویشتن و غیره است. بیل والش، مربی سابق انافال، که در این کتاب دربارهاش صحبت کردهام، ایگو را بهعنوان مرزی تعریف میکند که مابین اعتمادبهنفس و تکبر کشیده شده است. منظورم نوعی باور به خویشتنِ خویش است که در تضاد با واقعیت قرار دارد.
بدیهیه که انسانهای موفق معمولاً ایگوهای بزرگی دارند، اما در حالیکه بخشی از آن ممکن است پایه و اساسی واقعی داشته باشه، ادراک و حس آنها از خویشتن همچنان میتونه از عظمت و میزان چشمگیربودنِ دستاوردهایشان پیشی بگیرد. بنابراین وقتی کانیه وست از تواناییهای خودش درمقام یک رَپر ستایش میکند، میتوان آن را اعتمادبهنفس نامید. اما وقتی میگوید «ادیسون، جابز، وست»، رفتاری احمقانه از خود نشان میدهد.
رایان هالیدی میگه: چیزی که به نظر من دربارۀ «ایگو» جالب است، آن است که ما تعریف واضحی از آن در روانشناسی داریم، ولی منظور من آن تعریف نیست. منظور من تعریف محاورهایِ ایگو است. ایگو در معنای ترامپیِ کلمه مدّ نظر من است، نه در معنای فرویدی آن. منظور من تکبّرِ بیشتر از صلاحیت، یقین کامل، غرق شدن در خویشتن و غیره است. بیل والش، مربی سابق انافال، که در این کتاب دربارهاش صحبت کردهام، ایگو را بهعنوان مرزی تعریف میکند که مابین اعتمادبهنفس و تکبر کشیده شده است. منظورم نوعی باور به خویشتنِ خویش است که در تضاد با واقعیت قرار دارد.
بدیهیه که انسانهای موفق معمولاً ایگوهای بزرگی دارند، اما در حالیکه بخشی از آن ممکن است پایه و اساسی واقعی داشته باشه، ادراک و حس آنها از خویشتن همچنان میتونه از عظمت و میزان چشمگیربودنِ دستاوردهایشان پیشی بگیرد. بنابراین وقتی کانیه وست از تواناییهای خودش درمقام یک رَپر ستایش میکند، میتوان آن را اعتمادبهنفس نامید. اما وقتی میگوید «ادیسون، جابز، وست»، رفتاری احمقانه از خود نشان میدهد.