کتاب تمام شد و در سکوت به پنج دقیقه سکوت پایانی زندانیانی میاندیشم که از پس فروافتادن رضاشاه آزاد شده بودند. همانها که ناآگاه و بدون تشکیلات وارد زندان شدند و در زندان جمعشان جمع شد. به تقی ارانی و نطقهای دادگاهشان به مردان و زنان آن نسل میاندیشم که یقین داشتند آزادی با آنهاست. یکبار در شهریور ۱۳۲۰ و کاملتر در ۱۳۵۷ خود را کامیاب یافتهاند. و چطور این چرخ تاریخ برای آنها و برای ملت ایران مدام تکرار شده است. چطور دوره به بار نشستن آرزوهایشان در هرلحظه موقت بوده و کم دوام مانده است.
خاطرات محاکمه ۵۳ نفر، صحنهسازی نمایشی دادگاه ایشان، همدستی قضات با دستگیرکنندگان و بیاستقلالی ایشان، کیفرخواستهای عجیب و تکراری، بیسوادی مدعیالعموم و خطای آشکارش حتی در خواندن اسامی متفکرینی که باور داشت ۵۳ نفر از او بهره جستند (فردریش انگلیسی!) -
نوع مواجهه با خانوادههایشان و و و
آنقدر جزئیات آشنایی میشد خواند که غم تکرار و تکرار برجانت بنشیند.
خواندن تاریخ همیشه سرشار از غم است. غمی عمیق که نزدیک دوقرن است درلابلای آن در حسرت آزادی چرخ میخورد. غمی عمیقتر بابت تکرار و درس نگرفتن مردمان. کاش تاریخ خوانتر بودیم
کتاب در دهه پنجاه نوشته شده، خواندنیست. انصافا کتاب صوتیاش هم شنیدنیست. جزو کتابهاییست که ردش بر جانم باقی خواهد ماند
خاطرات محاکمه ۵۳ نفر، صحنهسازی نمایشی دادگاه ایشان، همدستی قضات با دستگیرکنندگان و بیاستقلالی ایشان، کیفرخواستهای عجیب و تکراری، بیسوادی مدعیالعموم و خطای آشکارش حتی در خواندن اسامی متفکرینی که باور داشت ۵۳ نفر از او بهره جستند (فردریش انگلیسی!) -
نوع مواجهه با خانوادههایشان و و و
آنقدر جزئیات آشنایی میشد خواند که غم تکرار و تکرار برجانت بنشیند.
خواندن تاریخ همیشه سرشار از غم است. غمی عمیق که نزدیک دوقرن است درلابلای آن در حسرت آزادی چرخ میخورد. غمی عمیقتر بابت تکرار و درس نگرفتن مردمان. کاش تاریخ خوانتر بودیم
کتاب در دهه پنجاه نوشته شده، خواندنیست. انصافا کتاب صوتیاش هم شنیدنیست. جزو کتابهاییست که ردش بر جانم باقی خواهد ماند