عرض سلام و خسته نباشید به نویسندهی داستان، کتاب خوبی بود و خیلی دور از واقعیت نبود، چرا که به مراتب زیاد دیده میشه تو جامعه. از نظر من قصه با حرفهای ستاره شروع شد وگویا نقش اول یا دوم قصه بود ولی بعد از عقد و ازدواج هییچ چیزی از زبان ستاره نخواندیم این که اون هم باید از حالات روحیش از زبان خودش میگفت چی باعث شده بود انقد عوض شه شاید نگاهای دیگران شاید کمبود اعتمادبنفس بخشی از داستان هیچ خبری از ستاره نبود، و من خییلی تعجب کردم که شهرزاد با اون همه درک وفهم خییلی زود بله گفت با این که عشق اتشین صدرا رو دیده بود که حتی به مرز جنون و بیماری روانی رسیده بود و اون استخارهای که گرفت و تشویق به ازدواج شد کاش استخاره بد میومدچرا پس زندگیش اونجور شد ودختر با اون همه فهم و کمالات تحقیر شد خیانت دیدو تبدیل شد به یه ادم سرد و بیروح😔واینو متوجه شدم که یک زن هرررچقدر هم کامل و همه چی تموم باشه باز هم دلیلی پیدا میشه که یه مرد برگرده به عشق سابقش یا دنبال تنوع طلبی باشه متاسفانه تو جامعه ما تا یه مردی خطا میکنه نگاها میره سمت همسرش که حتما زن کاملی نبوده و. . و مشکل از طرف خانمه، از نویسنده بابت رسوندن این مطلب تشکر میکنم. آخر داستان هم انتظار رفتار دیگهای داشتم چرا باید تو زندگی که عشق نیست به قولی زندگی ماشینی دوتا فرزند بیارن که فرزندان تو محیطی عاری از عشق رشد کنن و آب شدن مادری رو ببینن که از هیچ محبتی دریغ نکرد ولی بیمهری دید خیلی اشک ریختم و گریه کردم برای شهرزادهایی که کم هم نیستن.
به امید پرورش دادن فرزندانی که کمبود عاطفی نداشته باشن و بتونن مسیر درست و غلط رو تشخیص بدن ☺
به امید پرورش دادن فرزندانی که کمبود عاطفی نداشته باشن و بتونن مسیر درست و غلط رو تشخیص بدن ☺