خطر اسپویل (!)
اگر هدف نویسنده تشدیدِ میل به خودکشی و ناامیدی در خواننده بوده است، باید گفت بسیار موفق بوده اند! از میانهی داستان و با توجه به توضیحات مکرر مربوط به اسم بچهها، حدس پایان داستانِ آنها دور از ذهن نبود و اولین چیزی که بعد از پایان داستان به ذهنم رسید، این بود که الن از همه افسرده تر بود و فقط به خاطر بهتر کردن حال خوانوادهاش خودش رو شاد نشون میداد و با اینکه میدونست ممکنه بعد از مرگش، سرنوشت خوانوادهاش هم مثل خودش بشه اما دیگه بیشتر از این تحمل حفظ ظاهر رو نداشت! البته قطعا نویسنده (با توجه به تاکید موکد بر ناخواسته بودن تولد کودک سوم و توصیفات مثبت در خصوص او) قصدِ القای نجات دهنده بودن الن رو به مخاطب داشته اما موفق نبوده!
اگر هدف نویسنده تشدیدِ میل به خودکشی و ناامیدی در خواننده بوده است، باید گفت بسیار موفق بوده اند! از میانهی داستان و با توجه به توضیحات مکرر مربوط به اسم بچهها، حدس پایان داستانِ آنها دور از ذهن نبود و اولین چیزی که بعد از پایان داستان به ذهنم رسید، این بود که الن از همه افسرده تر بود و فقط به خاطر بهتر کردن حال خوانوادهاش خودش رو شاد نشون میداد و با اینکه میدونست ممکنه بعد از مرگش، سرنوشت خوانوادهاش هم مثل خودش بشه اما دیگه بیشتر از این تحمل حفظ ظاهر رو نداشت! البته قطعا نویسنده (با توجه به تاکید موکد بر ناخواسته بودن تولد کودک سوم و توصیفات مثبت در خصوص او) قصدِ القای نجات دهنده بودن الن رو به مخاطب داشته اما موفق نبوده!