در جواب دوستانی که معتقد هستند تجربههای نزدیک به مرگ (NDE) صرفا توهمه و مغز اونها رو تولید میکنه باید بگم که علاوه بر گفتههای نویسنده کتاب که خودشون جراح مغز و اعصاب هستن، دلایلی وجود داره که با این ادعا در تضاده.
اول اینکه یه تیم پژوهشی به سرپرستی دکتر Sam Parnia روی تعداد زیادی از افرادی که مرگ بالینی داشتهاند (افرادی که عملا میشه براشون گواهی فوت صادر کرد اما احیا شدند)، تحقیق کردن و به این موضوع رسیدن که خودآگاهی انسان حتی پس از مرگ بالینی که مغز هیچگونه فعالیتی (اعم از فعالیت الکتریکی) نداره، ادامه داره (چه مدت؟ معلوم نیست). با یه جستجو ساده میتونید از این تحقیق مطلع بشید
نکته دوم که برای من خیلی جالب هست، تجربه نزدیک به مرگ (NDE) در افراد کور یا نابینای مادرزاد هست. این افراد هم توی تجربه نزدیک به مرگشون تونستن "مشاهده کنن" و بعضی از اونها خیلی شفاف میتونستن ببین
یه تحقیق معتبر در این مورد توسط دکتر Kenneth Ring انجام شده.
توی سایت آپارات ویدئو اظهارات یکی از این افراد به نام "ویکی" تحت عنوان "تجربه نزدیک به مرگ فردی نابینا به نام ویکی" وجود داره
از همه اینها بگذریم، شواهدی که افراد NDE گزارش دادن حاکی از واقعی بودن تجربه شون هست. به عنوان مثال دیدن اتاق عمل با جزئیات یا همون گزارش دختری که فهمیده برادر داره ولی پدر و مادرش اصلا چیزی بهش نگفتن (داخل همین کتاب هست) و خیلی موارد دیگه.
اول اینکه یه تیم پژوهشی به سرپرستی دکتر Sam Parnia روی تعداد زیادی از افرادی که مرگ بالینی داشتهاند (افرادی که عملا میشه براشون گواهی فوت صادر کرد اما احیا شدند)، تحقیق کردن و به این موضوع رسیدن که خودآگاهی انسان حتی پس از مرگ بالینی که مغز هیچگونه فعالیتی (اعم از فعالیت الکتریکی) نداره، ادامه داره (چه مدت؟ معلوم نیست). با یه جستجو ساده میتونید از این تحقیق مطلع بشید
نکته دوم که برای من خیلی جالب هست، تجربه نزدیک به مرگ (NDE) در افراد کور یا نابینای مادرزاد هست. این افراد هم توی تجربه نزدیک به مرگشون تونستن "مشاهده کنن" و بعضی از اونها خیلی شفاف میتونستن ببین
یه تحقیق معتبر در این مورد توسط دکتر Kenneth Ring انجام شده.
توی سایت آپارات ویدئو اظهارات یکی از این افراد به نام "ویکی" تحت عنوان "تجربه نزدیک به مرگ فردی نابینا به نام ویکی" وجود داره
از همه اینها بگذریم، شواهدی که افراد NDE گزارش دادن حاکی از واقعی بودن تجربه شون هست. به عنوان مثال دیدن اتاق عمل با جزئیات یا همون گزارش دختری که فهمیده برادر داره ولی پدر و مادرش اصلا چیزی بهش نگفتن (داخل همین کتاب هست) و خیلی موارد دیگه.