معرفی و دانلود کتاب نقطه سیاه: کتاب دوم مجموعه ماجراهای الکس رایدر

معرفی کتاب نقطه سیاه: کتاب دوم مجموعه ماجراهای الکس رایدر

یک مدرسه‌ی شوم و ماجرایی سراسر هیجان و شگفتی، همه در کتاب نقطه سیاه نوشته‌ی آنتونی هوروویتس! این کتاب به‌عنوان جلد دوم مجموعه الکس رایدر، جایزه‌ی کتاب کودک را در سال 2004 دریافت کرده است. ماجراجویی الکس رایدر در این رمان فانتزی و معمایی، به یک مدرسه‌ی عجیب می‌رسد. جایی که بچه‌های خانواده‌های متمول، یک شبه به آدم‌هایی مطیع و آرام تبدیل شده‌اند. راز پشت این تغییرات چیست؟ آیا در آلپ، مرگ منتظر الکس رایدر است؟ با ریتم تند و نفس‌گیر این داستان ماجراجویانه و فانتزی همراه شوید.

درباره‌ی کتاب نقطه سیاه

الکس رایدر در ظاهر نوجوانی معمولی به نظر می‌رسد اما خوب است بدانید که این پسر، جاسوس MI6 است. رمان فانتزی نقطه سیاه (Point Blank)، شرح دومین مأموریت این جاسوس کوچک و ماجراجو است. در این مأموریت، الکس رایدر باید به مدرسه‌ای اسرارآمیز در دل کوه‌های آلپ نفوذ کند و پرده از یک پروژه‌ی کثیف و غیرانسانی بردارد. پروژه‌ی شبیه‌سازی دانش‌آموزان ثروتمند برای ساختن کلونی! آنتونی هوروویتس (Anthony Horowitz) با تلفیق ژانرهای جاسوسی، علمی تخیلی و ماجراجویی، داستانی نفس‌گیر و پرکشش خلق کرده که مخاطب نوجوان را تا آخرین صفحه با خود همراه می‌سازد.

نقطه سیاه؛ ماجرای توطئه در مدرسه‌ی کوهستانی برای تصاحب آینده‌ی وارثان ثروت

الکس رایدر پس از خبر مرگ مشکوک دو مرد ثروتمند، وارد جریانی جاسوسی می‌شود. او به مدرسه‌ای در کوه آلپ منتقل می‌شود تا پرده از مرگ چند فرد ثروتمند بردارد. در آنجا متوجه می‌شود که دکتر گریف، مدیر مدرسه‌ی عجیب کوه آلپ، کلونی‌هایی را از دانش‌آموزان مدرسه ساخته تا بعد از مرگ والدین آن‌ها، ثروت و قدرت آن‌ها را تصاحب کند. آنتونی هوروویتس با نثری پرکشش و فضاسازی دقیق، داستانی تخیلی را خلق کرده است که هم هیجان‌انگیز است و هم تفکربرانگیز.

الکس در مدرسه، متوجه رفتار عجیب دانش‌آموزان می‌شود. او درمی‌یابد که دانش‌آموزان سرکش و نافرمان، به طرز مشکوکی مطیع و آرام شده‌اند. این جاسوس کوچک با استفاده از ابزارهای مخصوص خود، به بخش‌های مخفی مدرسه نفوذ کرده و می‌فهمد که دانش‌آموزان واقعی در زیرزمین مدرسه زندانی شده‌ و نسخه‌های کلون‌شده‌ی آن‌ها جایگزین شده‌اند. اما معاون مدرسه فوراً متوجه جاسوسی الکس شده و او را دستگیر می‌کند. قرار است روز بعد، الکس را طی یک کالبدشکافی به قتل برسانند. اما او فرار می‌کند. این یکی از نفس‌گیرترین صحنه‌های رمان ماجراجویانه‌ی نقطه سیاه است که آنتونی هوروویتس با قلمی جادویی و پرتعلیق، آن را به تصویر کشیده است.

از این نقطه به بعد، ریتم داستان مهیج نقطه سیاه تندتر شده و پایان کتاب، بی‌تردید شما را غافل‌گیر خواهد کرد. تینا فلاحتی نوین، رمان ماجراجویانه‌ی نقطه سیاه را به فارسی روان برگردانده است. از نشر ایران‌بان برای چاپ و انتشار این رمان هیجان‌انگیز سپاسگزاریم.

جوایز و افتخارات کتاب نقطه سیاه

• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب کودک در سال 2004
• پرفروش‌ترین کتای نیویورک تایمز
• کتاب منتخب آمازون
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب Maryland Black-Eyed Susan
• برنده‌ی جایزه کتاب کودک Askews

نکوداشت‌های کتاب نقطه سیاه

• نقطه سیاه، کتابی است که نمی‌توان آن را نیمه‌کاره گذاشت. (Blue Peter Book Awards)
• اگر دنبال فرار از روزمرگی هستید، یک رمان جاسوسی نوجوانانه بخوانید. آنتونی هوروویتس نویسنده‌ای درخشان و بی‌نظیر است. در رمان معمایی و هیجان انگیز نقطه سیاه می‌بینیم که الکس به سوئیس می‌رود؛ جایی که بچه‌های ثروتمندترین افراد دنیا یا فرزندان والدین مهم و بانفوذ به مدرسه‌ای شوم می‌روند و در آن‌جا شستشوی مغزی می‌شوند. (کاربر گودریدز)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب نقطه سیاه

• رمان تصویری (Graphic Novel) نقطه سیاه، در سال 2007 توسط آنتونی جانستون نوشته شده و توسط کاناکو دامروم و یوزورو تاکاساکی (Kanako & Yuzuru) تصویرسازی شد.
• داستان این کتاب، در سال 2020 مبنای فصل اول سریال تلویزیونی Alex Rider قرار گرفت که که با استقبال خوبی مواجه شده و باعث شد نسل جدیدی از مخاطبان با این مجموعه آشنا شوند.

کتاب نقطه سیاه برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های فانتزی نوجوانانه علاقه‌مند هستید.
• به‌عنوان یک نوجوان می‌خواهید یک کتاب ماجراجویانه و جذاب را در دست بگیرید.
• جلد اول مجموعه‌ی الکس رایدر یعنی کتاب «موج مرگ» را خوانده‌اید و حالا می‌خواهید در یک ماجراجویی تازه با قلم گیرای آنتونی هوروویتس همراه شوید.

در بخشی از کتاب نقطه سیاه: کتاب دوم مجموعه ماجراهای الکس رایدر می‌خوانیم

اگرچه آلکس بیشتر آن را مصرف کرده بود، اما توانسته بود ته‌مانده‌اش را نگه دارد و لوله‌ی کرم را بیشتر به منزله‌ی نوعی یادگاری، با خود داشت. حالا لوله‌ی کرم در جیبش بود. با یک دست نردبان را گرفت، با دست دیگر لوله‌ی کرم را بیرون آورد. مقدار خیلی کمی از کرم باقی‌ مانده بود، اما آلکس می‌دانست فقط کمی از آن را لازم دارد. در لوله را باز کرد، مقداری از کرم را با فشار بیرون آورد و روی قفل ریخت و منتظر ماند. لحظه‌ای گذشت و بعد یک صدای هیس و باریکه‌ای از دود. کرم داشت فلز را می‌خورد و سوراخ می‌کرد. قفل پرید و باز شد آلکس دریچه را به عقب فشار داد و از آخرین پله‌ها بالا رفت و وارد اتاقک شد.

مجبور بود دریچه را دوباره ببندد تا برای ایستادن فضای کافی داشته باشد. خود را در یک جعبه‌ی مربع فلزی دید، به اندازه‌ی جایگاه نشستن یک بازی در محل‌های خرید، یک صندلی خلبانی قرار داشت با دو اهرم کنترل هر کدام روی یک دسته‌ی صندلی و به جای یک صفحه، پنجره‌ای از زمین تا سقف با منظره‌ی چشمگیری از محوطه‌ی ساختمان‌سازی، رودخانه و تمام غرب لندن. یک مانیتور کوچک کامپیوتر در گوشه‌ای نصب شده بود و در حدود بلندی زانو، یک فرستنده‌ی رادیویی قرار داشت.

اهرم‌های کنترل روی دسته‌های صندلی به‌طرزی حیرت‌آور ساده بودند. هرکدام فقط شش دکمه داشتند. حتی آنجا برای نشان دادن نوع کار آن‌ها نمودارهای کمکی بود. دست راست قلاب را بالا و پایین می‌برد. دست چپ آن را در طول دیرک حرکت می‌داد ‌ نزدیک‌تر یا دورتر به اتاقک. درضمن، دست چپ، تمام قسمت بالای جرثقیل را مراقبت می‌کرد، آن را 360 درجه می‌چرخاند. نمی‌توانست از این ساده‌تر باشد. حتی دکمه‌ی شروع به وضوح برچسب خورده بود. یک دکمه‌ی بزرگ برای یک اسباب‌بازی بزرگ. همه‌ی مشخصات جرثقیل یک مجموعه‌ی مکانیکی سرهم کردنی و بزرگ را به یاد آلکس می‌آورد.

فهرست مطالب کتاب

سقوط کردن
سایه‌ی آبی
در دام
تحقیق و گزارش
مهمانی تیراندازی
تونل
نسخه‌ی مخصوص
اتاق شماره‌ی 13
نام من گریف است.
چیزهایی که شب صدا می‌دهند
دو تا دیدن
شیوه‌های تاخیری
چقدر بر جهان فرمان برانیم
فرار مخفیانه
بعد از تشییع جنازه
هجوم شبانه
کپی برابر اصل