معرفی و دانلود کتاب و ادامه‌ی داستان

معرفی کتاب و ادامه‌ی داستان

اِما سِیلِر که از ده سالگی تنها با پدرش زندگی کرده، حالا فرصتی یافته تا نزد خانواده‌ی مادری‌اش برود و گذشته‌ی خود و مادرش را بیشتر بشناسد. سارا دسن در کتاب و ادامه‌ی داستان، رمانی اجتماعی از خانواده، عشق و کشف خویشتن برای نوجوانان نگاشته است. این کتاب همچنین توانست در سال 2019 نامزد جایزه‌ی گودریدز برای داستان محبوب نوجوانان شده است.

درباره‌ی کتاب و ادامه‌ی داستان

اِما سِیلِر پِین دختری نوجوان است که چیز زیادی درباره‌ی مادرش نمی‌داند. مادر او بر اثر مصرف مواد مخدر درگذشته و اِما از ده سالگی تنها با پدرش زندگی کرده است. او هیچ شناختی از خانواده مادری‌اش ندارد. تنها به یاد می‌آورد که مادرش داستان‌هایی از دریاچه‌ای بزرگ با آب سرد و زلال و درختان خزه بسته برایش تعریف می‌کرد. زندگی اِما آرام است، تا اینکه برنامه‌ی او برای تعطیلات تابستانی لغو می‌شود و اِما برای گذراندن تابستان به دریاچه‌ی شمالی نزد خانواده‌ی مادری‌اش می‌رود؛ جایی که بخش کارگری شهر است و مادر اِما دوران کودکی را آنجا گذرانده است. اِما در دریاچه‌ی شمالی با دنیایی تازه آشنا می‌شود؛ خانواده‌ای که برای اولین بار آن‌ها را می‌بیند، دنیایی از تضاد طبقاتی و پسری به نام روو که کلید تاریخ خانوادگی این دختر نوجوان را در دست دارد. سارا دسن (Sarah Dessen) در کتاب و ادامه‌ی داستان (The Rest of the Story) داستانی واقع‌گرا برای نوجوانان می‌گوید و در قالب آن مضامینی مثل هویت، تضاد طبقاتی، گذشته خانوادگی و اضطراب نوجوانی را مطرح می‌کند.

و ادامه‌ی داستان؛ رمانی تأمل‌برانگیز برای نوجوانان

سارا دسن در رمان و ادامه‌ی داستان تضاد هویتی و تفاوت طبقاتی را در قالب شخصیت اِما بازتاب می‌دهد. گسست میان بخش کارگری دریاچه‌ی شمالی و بخش مرفه آن نه فقط تضاد طبقانی یک جامعه را بازتاب می‌دهد، بلکه نشان می‌دهد چگونه احساس تعلق و ارزش فردی در وجود شخصیت تحت تأثیر قرار می‌گیرد و اما سیلر که متعلق به هردوی این طبقات است میان دو خانواده، دو نام و دو پیشینه‌ی خانوادگی گرفتار و سردرگم می‌ماند. این تقسیمات پرسش‌هایی در ذهن او ایجاد می‌کند؛ پرسش از اینکه کدام نیمه‌ی وجودش نمایان‌تر است و او به کدام‌یک از این دو طبقه تعلق دارد.

رمان و ادامه‌ی داستان، قصه‌ای واقع‌گرا برای نوجوانان است که مخاطبان خود را با مفاهیم خانواده، عشق و شناخت هویت‌های خانوادگی و اجتماعی آشنا می‌کند. نشر ایران‌بان این کتاب را با ترجمه‌ی سیامک دشتی منتشر کرده و با داستانی عمیق، سرگرم‌کننده و تأمل‌برانگیز نوجوانان را با مفاهیم اجتماعی آشنا می‌کند.

جوایز و افتخارات کتاب و ادامه‌ی داستان

• نامزد جایزه‌ی گودریز برای داستان محبوب نوجوانان در سال 2019
• برگزیده‌ی انجمن کتابخانه‌های آمریکا

نکوداشت‌های کتاب و ادامه‌ی داستان

• هنوز جادویی وجود ندارد که به ما اجازه دهد درون کتاب‌ها زندگی کنیم؛ اما غوطه‌ور شدن در آب‌های سرد و زلال داستان تابستانی سارا دسن، قصه‌ای از خانواده‌ای گُم‌شده و باز‌یافته، تقریباً همان حس را دارد. (نقد کتاب نیویورک تایمز)
• اثری زیبا که به فهرست آثار سارا دسن اضافه شده؛ بررسی طبقات اجتماعی متضاد، روابط خانوادگیِ پرتنش و عاشقانه‌ای لذت‌بخش از رشد و تکامل که به یادماندنی است. (اسکول لایبرری ژورنال)
• روایتی غنی و آرام درباره دختر نوجوانی که پس از تحمل یک فقدان غم‌انگیز، آرزومند داشتن خانواده و شناخت ریشه‌های خود است. (پابلیشرز ویکلی)

کتاب و ادامه‌ی داستان برای شما مناسب است اگر

• نوجوان هستید و به رمان‌های واقع‌گرا با مضامین خانوادگی، عشق و رشد شخصی علاقه دارید.
• داستان‌هایی را می‌پسندید که به دور از تنش و هیجان، در طبیعت و فضاهای آرام روایت می‌شوند.
• به موضوعاتی مثل هویت، فقدان و تأثیر گذشته بر حال علاقه‌مندید و دوست دارید داستان‌هایی درباره‌ی کشف هویت و رازهای خانوادگی بخوانید.

در بخشی از کتاب و ادامه‌ی داستان می‌خوانیم

«من وقتی می‌بینم دوست‌پسر دختر خوشگلی مثل شما، خودش هم برای انتخاب لباس شب شما رو همراهی می‌کنه لذت می‌برم. همه این کار رو نمی‌کنن.»

دختر فروشنده در مرکز خرید بلای‌کورنرز، پس از بلبل‌زبانی درباره‌ی خرید من اضافه کرد: «بهترین لباس ما رو انتخاب کردین.»

به‌دقت در آیینه‌های اتاق پرو که در هر طرف گذاشته شده بودند نگاه کردم تا مطمئن شوم ایرادی در لباسی که می‌خواهم بخرم وجود ندارد.

روو بدون اینکه به من توجهی داشته باشد، یک کفش از چرم خالص را به پا کرده بود و این‌طور وانمود می‌کرد که با ‌دقت در حال امتحان‌کردن آن است که البته من مطمئن بودم خیال خریدنش را ندارد. این‌ را هم می‌دانستم که باید به آن دختر فروشنده تذکر دهم که روو دوست‌پسر من نیست. اما نه برای من و نه برای روو مهم نبود که دختر فروشنده او را دوست‌پسر من بداند یا نه. روو به قول حنا مثل دیگران نبود. رفتارش با همه فرق می‌کرد. او تلاش می‌کرد به همه کمک کند. با رساندن من به مرکز خرید، این کار را درباره‌ی من هم کرده بود. روو پس از آن کفش چرمی به سراغ یک صندل که ظاهرا رویه‌ی آن از نخ و پَر یک پرنده بافته شده بود، رفت.

«به‌نظر تو این صندل به من میاد؟»

«مهم نیست که به تو میاد یا نه. پر مال پرنده است و باید اون رو روی بال پرنده دید، نه تو یه کفش.»

من می‌دانستم که خیال خریدن این صندل را هم ندارد و فقط در حال وقت‌گذرانی است تا من بتوانم آنچه را دوست دارم پیدا کنم. به همین دلیل، برای اینکه او را از دست دختر فروشنده‌ی دیگری نجات دهم، عمدا حرفی زدم که خیال فروشنده را هم راحت کنم.

«واقعا مردم ممکنه به یه همچین صندل‌هایی علاقه داشته باشن؟»

اما حرف من تأثیر معکوسی داشت. دختری که مسئول فروش آن بود، موهایی قرمز داشت و یک مینی‌ژوپ بسیار کوتاه به تن کرده بود. او با آنچه من درباره‌ی صندل گفته بودم، تحریک شد تا به تبلیغ بیشتر آن بپردازد.