معرفی و دانلود کتاب صوتی ناتوان: کتاب اول مجموعه ناتوان

معرفی کتاب صوتی ناتوان: کتاب اول مجموعه ناتوان

در جهان کتاب صوتی ناتوان، هر کسی که هویتش را پنهان کند، مجوز قتل خود را امضا کرده است! لورن رابرتس در قسمت اول از مجموعه داستان فانتزی و حماسی خود تکلیف افراد مخفی‌کار را روشن می‌کند؛ زیرا در پادشاهی عظیم ایلیا هیچ‌چیز شوخی‌بردار نیست. یک اشتباه کوچک در مسابقات پاکسازی یعنی خداحافظی همیشه با صحنه‌ی هستی. قوی‌ترین نخبگان این سرزمین سحرآمیز، هر ساله با خون جادویی خود به مصاف هم می‌روند، مشخص است که در این بین شانسی برای پیروزی «پیدن» وجود ندارد؛ مخصوصاً وقتی دیگران بو ببرند که او یک «ناتوان» است. این رمان تخیلی نوجوانان رکورد فروش بیش از 5 میلیون نسخه را از آن خود کرده است.

درباره‌ی کتاب صوتی ناتوان

قدرت جادویی شما چیست؟ می‌توانید ذهن افراد را بخوانید و کنترل احساساتشان را در دست بگیرید؟ شاید هم استعدادتان در فراخواندن نیروهای طبیعی و به دام کشیدن آتش است؟ نکند قدرتی ندارید؟ در این صورت باید با احتیاط کامل به جهان داستانی کتاب صوتی ناتوان (Powerless) نزدیک شوید. اهالی این سرزمین به افراد عادی رحم نمی‌کنند. معمولی بودن در شاهکار داستانی لورن رابرتس (Lauren Roberts) یک جرم است. شما که نمی‌خواهید یکی از آن معمولی‌ها باشید؟

البته که هر کسی استعدادها و توانمندی‌های خاص خود را دارد، اما وقتی از «قدرت» در سرزمین ایلیا حرف می‌زنیم، منظورمان کاری است که به‌راحتی از دست هرکسی برنمی‌آید؛ استعدادهای رازآلود مردم این سرزمین از خون جادویی آن‌ها ریشه گرفته است؛ البته تمامی مردم ایلیا نیز از قدرت ماورائی برخوردار نیستند. مردمانی که از هیچ نیرویی بهره نبرده‌اند «ناتوانان» خطاب می‌شوند. می‌توان تصور کرد که این گروه چه جایگاه حقیر و ضعیفی در طبقات اجتماعی ایلیا دارند. حکومت و برقراری عدالت در چنین جایی اصلاً کار راحتی نیست!

مسابقات پاکسازی، رالی مرگ میان جادوسواران

سوژه‌ی داستان صوتی ناتوان از دل یک شکاف عمیق شکل می‌گیرد. شهری را تصور کنید که گروهی از افراد آن بر سر نیروهای سحرآمیز خود با یکدیگر جدال می‌کنند و افرادی دیگر بدون هیچ سلاح و وسیله‌ی دفاعی زیر فشار این کشاکش تمام‌عیار له می‌شوند. شاید برای همین نیز برگزاری مسابقات پاکسازی، با تمام خشونت و مرگبار بودن، عاقلانه‌ترین راه برای توازن قدرت میان مردم سرزمین ایلیا است. تمام جوانان این سرزمین دوست دارند به گارد ویژه‌ی سلطنتی و گروه نخبگان راه پیدا کنند، حتی اگر برای این موضوع لازم باشد در مسابقات پاکسازی از روی بدن دیگران بالا برود!

در چنین اوضاعی، هر کس که خود را به‌عنوان فردی جادویی جا بزند، چه مجازاتی در پیش خواهد داشت؟ حدس زدن آن آسان است. با این وجود «پِیدین» در مخفی کردن هویت خود توانایی ویژه‌ای دارد. البته که تظاهرهای او یک استعداد سحرانگیز شمرده نمی‌شود اما حداقل توانسته از جان او تا به این لحظه مراقبت کند. راوی ماجرای رمان صوتی ناتوان، خود را یک غیبگو معرفی می‌کند، کسی که می‌تواند از راز درونی آدم‌ها سر دربیاورد و از آینده‌ی آن‌ها خبر دهد. البته در واقعیت، توانایی او بیشتر در کش رفتن غذا و سیر کردن شکم خلاصه می‌شود. در جهانی که به دست لورن رابرتس، خالق داستان‌های حماسی آفریده شده است؛ طنز و وحشت پابه‌پای هم پیش می‌روند.

دروغ و دزدی، جادوی من است!

همان‌طورکه گفتیم، مردمان ناتوان افراد منحوسی در سرزمین اسرارآمیز ایلیا خطاب می‌شوند. گرچه آن‌ها در ظاهر ضرری برای پادشاهی ندارند اما گویی معمولی بودنشان خاک اقلیم جادویی آن‌ها را آلوده می‌کند و از قدرت‌های سحرانگیز طبقه‌ی نخبگان می‌کاهد. پِیدین این موضوع را به‌خوبی می‌داند و برای همین نیز هر روز در تظاهر و کلک زدن ماهر و استادتر می‌شود. تا اینکه آن اتفاق عجیب سرنوشت دختر جوان داستان صوتی ناتوان را به کل زیر و رو می‌کند.

شاید پِیدین بتواند در زندگی روزمره هویت خود را مخفی کند، اما انجام این کار در روزهای مسابقه‌ی پاکسازی عملاً ممکن نیست، مخصوصاً وقتی که از طرف شاهزاده «کای» به‌عنوان یکی از بازیکنان اصلی معرفی شده باشد. بله حقیقت دارد. گرچه دختر جوان توانسته سال‌های زیادی از دست مأمورین و نگهبانان و دیگر مردم عجیب و مرموز ایلیا قسر در برود، اما دست سرنوشت عاقبت او را درست مقابل پادشاه آینده‌ی ایلیا می‌گذارد!

ماه پشت ابر می‌ماند؟ طلسم بدشانسی قهرمان ناتوان

قهرمان رمان فانتزی عاشقانه‌ی لورن رابرتس از این پس مسیر سختی در پیش دارد. او حتی به‌درستی نمی‌داند مسابقات پاکسازی به چه شکل انجام می‌شود. این در حالی است که اکنون میانه‌ی میدان نبرد ایستاده و نه راهی برای فرار دارد و نه فرصتی برای پشیمانی. پِیدین یک ناتوان است و متأسفانه زمانی این موضوع را به یاد می‌آورد که همه او را پیشگوی بزرگ ایلیا خطاب می‌کنند. البته اوضاع از این نیز پیچیده‌تر می‌شود زیرا به زودی یک گره احساسی به دیگر دردسرهای زندگی قهرمان داستان تخیلی ناتوان اضافه خواهد شد. برای ورود به میدان مسابقات پاکسازی آماده هستید؟ پیشنهاد می‌کنیم با شنیدن این کتاب طعم هیجان و دلهره را از نزدیک بچشید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی داهی تهیه شده و توسط پگاه فرهنگ مهر ترجمه گردیده است. سحر بیرانوند، نیما منصوریان و خشایار نوروزی گویندگی اثر را بر عهده دارند.

جوایز و افتخارات کتاب ناتوان

• پرفروش‌ترین کتاب سایت آمازون در دسته‌ی فانتزی جادویی نوجوان
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز
• نامزد بهترین کتاب سایت گودریدز در دسته‌ی علمی تخیلی و فانتزی نوجوان سال 2023
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال نوجوان در سایت بارنز اند نوبل (Barnes and Noble)

کتاب صوتی ناتوان برای شما مناسب است اگر

• عاشق داستان‌های حماسی و عاشقانه با فضاسازی پرآشوب و رازآلود و جادویی هستید.
• می‌خواهید از بین تمام قدرت‌های جادویی جهان، قدرت حقیقی خود را کشف کنید!
• به دنبال یک رمان دنباله‌دار با ماجرایی هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده برای مخاطبان نوجوان دنیای کتاب هستید.

در بخشی از کتاب صوتی ناتوان: کتاب اول مجموعه ناتوان می‌شنویم

خیلی آرام همان‌طور که به‌شکل ناخودآگاه روی نقشِ کهنۀ فرش دست می‌کشم، زیر انگشتانم احساسی آشنا دارم. اینکه شکرگزارِ طاعونی باشم که هزاران نفر از مردم ایلیا را کشت باعث می‌شود اشتهایم را از دست بدهم. شکرگزاری برای چیزی که این‌قدر درد و مرگ و تبعیض به همراه آورد.اما حالا تنها چیزی که برای مردم مهم است این است که طاعون چه کسی را نکشت. پادشاهی به‌مدت چندین سال منزوی شد تا از سرایت‌کردن بیماری به شهرهای اطراف جلوگیری کند و تنها کسانی که بیشترین نیروها را در ایلیا داشتند از بیماری جان سالم به در بردند و درنهایت بیماری زندگی انسان‌ها را از این‌رو به آن‌رو کرد. آدم‌های سریع از قبل هم سریع‌تر شدند، آدم‌های قدرتمند شکست‌ناپذیر شدند و آن‌ها که در سایه‌ها کمین می‌کردند خود به سایه تبدیل شدند. قدرت‌های ماوراءالطبیعۀ بسیاری به‌تنهایی به مردم ایلیا بخشیده شد، که هرکدام از نظر قدرت، هدف و میزان متفاوت بودند.

به‌عنوان پاداشِ زنده‌ماندن موهبت‌هایی به مردم داده شد.

آن‌ها برگزیده هستند. آن‌ها فوق‌العاده هستند. آن‌ها استثنایی هستند.

آدِنا درحالی‌که با نانِ خود ور می‌رود می‌گوید: «فقط... فقط مراقب باش پِی. اگر گیر بیفتی و نتونی از مهلکه خلاص بشی...»

نگرانی‌ای را که در وجودم به جریان می‌افتد نادیده می‌گیرم و بیش از حد بی‌خیال می‌گویم: «مشکلی پیش نمی‌آد. این کار منه، اِی. کاری که سال‌هاست انجام می‌دم.»

همان‌طور که لبخند می‌زند آهی می‌کشد و با حالتی تحقیرآمیز دستی تکان می‌دهد. «می‌دونم، می‌دونم. تو در برابرِ برگزیده‌ها از پسِ خودت برمی‌آی.»

دوباره آسودگی وجودم را فرامی‌گیرد و باعث می‌شود از اینکه تا این حد من را می‌شناسد همزمان احساسِ گناه و حق‌شناسی داشته باشم. اما تمام آن‌ها که از طاعون جان سالم به در بردند آن‌قدری خوش‌شانس نبودند که نیروی خاصی داشته باشند. آدم‌های معمولی همچنان معمولی بودند. و در طی چند دهۀ بعداز فراگیری طاعون، آدم‌های معمولی و برگزیده‌ها در صلح کنار هم زندگی کردند.

فهرست مطالب کتاب صوتی