معرفی و دانلود کتاب صوتی تاک، روباه کوچک

معرفی کتاب صوتی تاک، روباه کوچک

کتاب صوتی تاک، روباه کوچک نوشته‌ی ناصر یوسفی قصه‌ای سرگرم‌کننده برای کودکان است. در این داستان ماجراجویانه که در رابطه با کنجکاوی‌های کودکانه نوشته شده، ماجرای بچه روباهی به نام تاک را می‌شنویم که دوست دارد از لانه خارج شود و ببیند که بیرون از آنجا چه دنیایی انتظارش را می‌کشد. گفتنی است که این قصه‌ی کودک، کتاب برگزیده‌ی ماه و سال جایزه‌ی مرغک بوده است.

درباره‌ی کتاب صوتی تاک، روباه کوچک

ناصر یوسفی کتاب صوتی تاک، روباه کوچک را از یک لانه‌ی گرم و نرم در زیر تپه آغاز می‌کند؛ جایی که یک روباه ماده، چند توله روباه قشنگ را به دنیا آورده است. قصه از زبان یکی از همین توله روباه‌ها روایت می‌شود، توله‌ای که از همان بدو تولد بسیار کنجکاو است و با اینکه جایی را نمی‌بیند، با بو کشیدن تلاش می‌کند تا محیط اطرافش را بشناسد. او با حس بویایی متوجه حضور مادر و چند خواهر و برادرش در لانه شده، و وقتی هم که یک بوی خاص و عجیب در لانه می‌پیچد، او متوجه می‌شود که پدرش به لانه بازگشته است.

بعد از گذشت چند روز، چشم‌های توله‌ها باز می‌شود. حالا توله‌ی قصه‌ی ما می‌تواند همه‌جا را ببیند و از این بابت خیلی خوشحال است. مامان، بابا و خواهر و برادرهایش را که روزی فقط با بو کشیدن می‌توانست آن‌ها را از هم تشخیص بدهد، به راحتی می‌بیند. او می‌بیند که چطور مادرش به آن‌ها شیر می‌دهد، چطور خواهر و برادرهایش از سروکول هم بالا می‌روند و بازی می‌کنند و چطور پدر با رفتن داخل یک تونل تاریک که دهانه‌اش به داخل لانه باز می‌شود، برای شکار و به دست آوردن غذا بیرون می‌رود. او دوست دارد مثل پدر از آن تونل بیرون برود، اما یک بار که می‌خواست وارد تونل شود، مادر متوجه می‌شود و گوشش را گاز محکمی می‌گیرد.

توله روباه قصه گرچه دیگر می‌ترسد فکر بیرون رفتن از لانه به سرش بزند، اما هرچه می‌کند نمی‌تواند کنجکاوی‌اش برای دیدن جهان بیرون را کنار بگذارد. برای همین هم تصمیم می‌گیرد وقتی همه خوابند، از آن تونل بیرون برود و ببیند که آن طرف این سوراخ، چه چیزی انتظارش را می‌کشد...

کتاب صوتی تاک، روباه کوچک کاری از انتشارات پیدایش و نشر صوتی پرسون است. این کتاب را با صدای زهرا عبدی می‌شنوید.

کتاب صوتی تاک، روباه کوچک برای شما مناسب است اگر

• به دنبال قصه‌ی سرگرم‌کننده‌ای برای بچه‌های 6 تا 10 هستید.
• مایلید قصه‌ای صوتی با موضوع کنجکاوی به کودکان هدیه دهید.

در بخشی از کتاب صوتی تاک، روباه کوچک می‌شنویم

آن‌ها توی لانه بارها خوابیدند و بیدار شدند. بارها بابا روباه از لانه بیرون رفت و برای مامان روباه غذا آورد. آن‌قدر خوابیدند و بیدار شدند که یک بار مامان روباه همه بچه روباه‌ها را جمع کرد. آن موقع پدر هم بود. مامان روباه گفت: «حالا شما کمی بزرگ‌تر شدید. وقتش رسیده که از لانه بیرون برید.» سبزه و رودک با خوشحالی بالا و پایین پریدند. تاک عاقل‌تر از آن بود که چنین کاری بکند. کبود نیز انگار برایش چندان مهم نبود چون چیزی نمی‌دانست. او تا به حال فکرش را هم نکرده بود که جایی غیر از این لانه هم وجود دارد. مامان روباه باز هم گفت: «اگه تابه‌حال شما رو بیرون نبردم به خاطر این بوده که کوچیک بودید و خطرای زیادی براتون وجود داشت.» بعد هم آهسته گفت: «آخه ما دشمنای زیادی داریم.» رودک و سبزه خوشحال بودند و به حرف‌های مادر گوش نمی‌دادند. آن‌ها یک بار توی آن سوراخ را دیده بودند. به همین خاطر دلشان می‌خواست یک بار دیگر هم آنجا را ببینند. کبود هم توجهی نداشت. فقط تاک به حرف‌های مامان روباه خوب گوش می‌داد. او حتی به حرف‌های مامان روباه فکر می‌کرد. تاک فکر می‌کرد که چرا مامان روباه گفت می‌خواهد آن‌ها را بیرون ببرد؟ بیرون از کجا؟ مگر توی آن سوراخ را نمی‌خواست نشان بدهد؟

فهرست مطالب کتاب صوتی